روانشناسان و مشاوران امور خانواه نه تنها عدم وجود ارتباط مناسب را دلیل بدبختی میدانند، بلکه معتقدند که ارتباط نامناسب باعث ایجاد ناخوشایندی و ناراضایتی می شود. برای اینکه چنین اتفاقی در خانواده شما روی ندهد، اجازه دهید با هم مروری بر روی نکاتی که خانواده هایی با بنیانهای محکم در مورد برقراری رابطه مناسب یاد گرفته اند، داشته باشیم. تجربیات آنها به ما کمک می کند که متوجه راهکارهای نادرست خود بشویم و به جای آن از شیوه های کارامد بهره ببریم.
اساسا بنیان خانوادگی مستحکم بر روی 6 اصل استوار می باشد:
اصل 1: به اندازه کافی وقت بگذارید
گفتگو در برخی خانواده ها خود به خود به وجود می آید: "زمانی که مشغول انجام کارهای روزانه هستیم با هم صحبت می کنیم" یا "هر موقع که با هم باشیم، صحبت می کنیم" اما در یک خانواده محکم و صمیمی گفتگو ارزش بسیار زیادی داشته و آنها یک وقت مشخصی را تعیین می کنند تا همه دور هم جمع شوند و به صحبت کردن با یکدیگر بپردازند.
کار درست این است که یک وقت خاص را برای گردهمایی و یا جلسه خانوادگی پی ریزی کنیم تا هر کس بتواند به طور آزادانه در مورد شادی ها، ناراحتی ها و ملاحظات خود گفتگو کند. این گونه خانواده ها از صحبت کردن در مورد مشکلات و سختی هایشان شانه خالی نمی کنند؛ اما در همان حال جنبه های مثبت زندگی را نیز در نظر می گیرند.
بنابراین خانواده های موفق هیچ گاه تمام وقت خود را صرف حرف زدن در مورد ناراحتی ها و مشکلات نمی کنند؛ بلکه به اندازه کافی وقت می گذارند تا بر روی مطالبی که برای تمام افراد خانواده جالب است صحبت کنند؛ که هر دوی این موارد از اهمیت خاصی برخوردار می باشند.
اصل 2: گوش کنید
خانواده های موفق به خوبی می دانند که گفتگو شامل دو بخش است: حرف زدن و گوش کردن. آنها سعی می کنند به دام زیاده روی در صحبت کردن نیفتند و به طرف مقابل فضای لازم برای گفتگو را بدهند.
گوش کردن و شنیدن به افراد خانواده کمک می کند تا بتوانند رابطه خود را از طریق احترام به نظرات شخصی طرف مقابل، قوی تر کنند. از این طریق درک طرفین از یکدیگر افزایش پیدا می کند. یک شنونده خوب علاوه بر اینکه به صحبت های شما گوش می دهد، متوجه تغییرات چهره و تن صدا، و حرکات بدنتان نیز خواهد شد. این افراد سرشان را به منزله تأیید تکان می دهند و مثلا " بله" و یا " ادامه بده" یا چیزی شبیه به این ها که میزان توجه او به شخص مقابل را برساند، می گوید.
اصل 3: همه چیز را در نظر بگیرید
علی در تمام طول بعد از ظهر، مورد رنجش خاطر قرار گرفته است. او چندین مرتبه با زهره بر سر مسائل جزئی جر و بحث کرده و به طور غیر عادی سکوت اختیار نموده. البته زهره نیز به همان اندازه مورد رنجش و آزار قرار گرفته است. او به طور طبیعی از علی ناراحت است و نسبت به او بی میل شده. البته رنجش و ناراحتی خانم به این خاطر است که تصور می کند آزار و اذیت ها و رفتار منفی علی مستقیماً نسبت به او اعمال شده است.
او تصمیم می گیرد که بفهمد ایا علی از دست او عصبانی و ناراحت است و یا چیز دیگری مایه رنجش خاطر او شده است. به همین دلیل از او سوال می کند: " تو امشب خیلی بد اخلاق شدی، این به خاطر کاریه که من انجام دادم یا دلیل دیگه ای داره؟ مثل اینکه حالت چندان خوب نیست؟" در این حال علی شروع می کند به صحبت کردن و می گوید ناراحتی او به خاطر کاهش درآمدش در شرکت است و اینکه نتوانسته با یکی از همکارانش رقابت کند. او به هیچ وجه از دست زهره عصبانی و یا ناراحت نمی باشد. اگر علی دلیل رفتار خود را شرح نمی داد، زهره نیز برداشت نادرستی از آن پیدا می کرد و طوری رفتار می کرد که اوقات تلخی ها بیشتر شده و ساعات بدی را در کنار هم میگذراندند.
ابهام ها معمولا با گفتگوهایی نظیر: "من نمی فهم تو واقعا منظورت از این حرف چیه؟" یا "برداشت من از گفته های تو این است... آیا درست است؟" به راحتی قابل فهم و روشن شدن هستند.
اصل 4: به دنیای طرف مقابل وارد شوید
هر کدام از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را همانطور که ما می بینیم، نمی بیند. برخورد شما نسبت به یک موقعیت خاص بر اساس تجربیاتی که در گذشته کسب کرده اید، سیستم ارزشی که به آن پایبند هستید، و خصوصیات اخلاقیاتان آشکار می شود. این بدان معناست که وقتی دو نفر در مورد مقوله خاصی با هم مخالف هستند، همیشه نباید تصور کرد که یکی از آنها درست می گوید و دیگری در اشتباه به سر می برد. بلکه دلیل اصلی آن این است که هر کدام از آنها از دنیایی کاملا متفاوت آمده اند و دیدگاه های متفاوتی دارند.
اصل 5: هیولا ها را در فیلم ها حبس کنید
آیا روزی را که کودک بودید و با دوستان خود هیولا بازی می کردید به یاد می آورید؟ یک نفر فریاد می کشید "الان هیولای سبز از راه می رسد" همه فریاد می کشیدند و با حال جنون آمیزی به این طرف و آنطرف می دویدند. این بازی قدری ترسناک بود اما در عین حال بسیار جالب هم بود.
بزرگترها هم گاهی "الان هیولای سبز از راه می رسد" را بازی می کنند. اما نسخه آنها خیلی بامزه تر و ترسناک تر است. اضطراب ایجاد می کند، هر گونه گفتگویی را مختل می سازد و رابطه را به طور کلی از بین می برد.
دکتر ویلارد هارلی در کتاب خود با نام "عشق های آتشین" این "هیولاها"ی منتقد، محاسبه گر و پر مدعا را به عنوان "داوری های بی پایه و اساس" معرفی می کند. زمانی که عنان امور به دست این داوری ها افتاده شود چیزی جز شکست در رابطه انتظار شما را نخواهد کشید. خانواده های مستحکم روابط خود را بر روی عشق استوار می سازند و به هیچ وجه اجازه نمی دهند تمام دست آوردهای چندین و چند ساله شان به وسیله یک چنین چیزهای بی ارزش نابود شود.
اصل 6: صادق باشید
الگوهای رفتاری یک خانواده سالم بر اساس صداقت و گشاده رویی پی ریزی می شود. افراد هر حرفی که میزنند، با صداقت کامل بیان می شود و منظورشان چیزی خارج از گفته هایشان نبوده و به تمام حرف هایشان هم عمل می کنند.
افراد یک خانواده محکم هیچ گاه در پی اعمال قدرت، سرزنش، تصاحب، حکمفرمایی و گرفتن کنترل امور به دست خودشان نیستند. وابستگی دیگران نسبت به خودشان را به بازی نمی گیرند و قربانیان آرام و و رنج کشیده ای نیستند که در آخر، مرتکب جرم و جنایت های بخشش ناپذیری شوند. به کار گیری تک تک این روش ها افراد دیگر خانواده را به صورت ناخود آگاه به سمت نادرستی، خیانت و سطحی نگری در رابطه می کشاند
برخی از خانواده نیز هستند که از "صداقت" به عنوان بهانه ای برای نامهربانی استفاده می کنند. خانواده مستحکم یک میزان متعادل از صداقت و مهربانی را رعایت می کند. آنها هیچ موقع از همسران خود تنها به دلیل صداقت انتظار ندارند که با وضع ژولیده و موهای شانه نکرده از خانه خارج شود. از سوی دیگر آنها به خاطر یک اشتباهی که از طرف مقابل سر می زند شروع نمی کنند به ایراد گرفتن از تمام مشکلاتی که در گذشته وجود داشته نظیر: عدم توانایی در مدیریت زمان، بهداشت و یا به فرض عادات نامطلوب درس خواندن فرزندان.
نکته مهمی را که همیشه باید به خاطر بسپارید این است که هر گونه اختلاف نظر در هر رابطه ای را می توان به طور مثبت، بدون پیش داوری، از راهی مناسب و به دور از هر گونه رنجش و آزردگی بیان کرد و سپس نسبت به حل مشکل اقدام نمود.