دلبستگی عبارتست از پیوند عاطفی عمیق كه با افراد خاص در زندگی خود برقرار می‌كنیم به طوری كه باعث می‌شود وقتی با آن‌ها تعامل برقرار كنیم، احساس نشاط، شعف و به هنگام استرس از اینكه آن‌ها را در كنار خود داریم، احساس آرامش كنیم (برك، 1386).فروید اولین كسی بود كه اظهار داشت، پیوند عاطفی نوباوه با مادر مبنای تمامی روابط بعدی است. اما در مورد دلبستگی مجادله شدید بین نظریه‌های روان تحلیل‌گری (فروید، بالبی، اریكسون) و نظریه‌های یادگیری صورت گرفته است. قبل از اشاره به نظریه‌های دلبستگی لازم است به سه اصطلاح دلبستگی، وابستگی و پیوند اشاره شود. در تفكیك دلبستگی از وابستگی می‌توان گفت كه كودك در هفته نخست زندگی به مادر وابسته است اما دلبسته نیست. در حالیكه یك كودك 3-2 ساله به مادر دلبسته است نه وابسته. وابستگی به حالتی اشاره دارد كه یك نفر برای حیاتش به دیگری وابسته است و یك منشأ كنشی دارد اما دلبستگی به شكلی از رفتار اشاره دارد. وابستگی در موقع تولد در اوج است و در جریان تولد رو به افول، در حالیكه دلبستگی در موقع تولد قابل مشاهده نیست و بعد از 6 ماهگی به تدریج خود را نشان می‌دهد.پیوند اصطلاحی است كه برای توصیف رابطه هیجانی و روانشناختی قوی مادر نسبت به كودكش اطلاق می‌گردد.

مراحل ایجاد دلبستگی

1) مرحله پیشین دلبستگی (تولد تا 6 هفتگی): از علایم فطری جهت ارتباط با والدین و دیگران استفاده می‌كنند. علایمی مانند لبخند زدن، گریه كردن، زل زدن به چشمان والدین- نوزادان در این سن می‌توانند بو و صدای مادر خود را تشخیص دهند اما هنوز دلبسته نیستند.

2) مرحله دلبستگی در حال انجام «6 هفتگی تا 6 ماهگی» در این مرحله، نوباوگان به مراقبت كننده آشنا به صورتی پاسخ می‌دهند كه با یك غریبه فرق دارد. جدا شدن برای كودك مشكل ایجاد نمی‌كند مگر اینكه نیازهای او برآورده شود. دلبستگی در حال انجام است ولی هنوز ایجاد نشده است.

3) مرحله دلبستگی (واضح) 6 ماهگی تا 18 ماهگی-2 سالگی) اكنون دلبستگی به مراقبت كننده آشنا به وضوع مشهود است. كودك اضطراب جدایی نشان می‌دهد. یعنی، وقتی كه فرد بزرگسالی كه به او تكیه كرده‌اند او را ترك می‌كند ناراحت می‌شود.

4) تشكیل رابطه متقابل (2 سالگی به بعد) در این مرحله مادر به صورت یك نماد مستقل كودك می‌شود و رابطه پیچیده‌ای بین مادر و كودك ایجاد می‌شود.

 ارزیابی ایمنی دلبستگی

روشی كه برای ارزیابی كیفیت دلبستگی بین 1 تا 2 سالگی به كار برده می‌شود موقعیت نا‌آشنا نام دارد كه ماری آینسورث و همكاران او ابداع كردند. براساس این ارزیابی چهار سبك دلبستگی را در كودكان مورد بررسی قرار دادند.

1) كودكان دلبسته ایمن (گروهB) : این نوباوگان از والد خود به عنوان پایگاهی ایمن برای كاویدن محیط استفاده می‌كنند. وقتی تنها می‌مانند ممكن است گریه كنند یا نه. اما وقتی والد بر می‌گردد فعالانه با او تماس برقرار می‌كنند و گریه آن‌ها فوراً كاهش پیدا می‌كند. این نوباوگان اعتماد به نفس بالا و به خود متكی هستند. (كاسیدی، 1988).

2)كودكان دلبسته نا ایمن مقاوم یا دو سوگرا (گروه)

این كودكان در موقعیت نا‌آشنا مشكل‌تر می توانند به احساس آرامش و آسایش یابند و بین كشش به سوی مادر  یا یك موضوع جالب دیگر در نوسانند. در مقابل غریبه‌ها محتاط‌ترند و وقتی مادر اتاق را ترك می‌كند منقلب‌تر هستند. این كودكان قبل از جدایی، نزدیكی به والد را می‌جویند و اغلب به كاویدن محیط نمی‌پردازند و وقتی والد آن‌ها بر‌می‌گردد رفتارهایی مانند خشم، رفتارهای خصمانه و گاهی كتك زدن نشان می‌دهند تعدادی از آن‌ها حتی بعد از بلند كردن به گریه ادامه می‌دهند و نمی‌توان حتی آن‌ها را به راحتی آرام كرد.

3) كودكان ناایمن اجتنابی (گروه A): این كودكان هنگام حضور والد نسبت به او بی اعتنا هستند و وقتی والد او را ترك می‌كند، هنگام پیوند مجدد آن‌ها از استقبال كردن والد دوری می جویند و وقتی والد آن‌ها را بلند می‌كند معمولاً به او نمی‌چسبند. یكی از ویژگی‌های اساسی كودكان اجتنابی انكار اهمیت روابط دلبستگی با مادر است. در واقع اجتناب یك مكانیزم دفاعی در مقابل اضطرابی است كه یك مادر غیر قابل اعتماد در كودك بر می‌انگیزد.

4)كودكان نا ایمن آشفته- سردرگم: این الگو بیشترین ناامنی را نشان می‌دهد. این كودكان هنگام پیوند مجدد، انواع رفتارهای سردرگم و متضاد نشان می‌دهند. مثلاً در حالیكه والدین آن‌ها را بغل كرده‌اند به جای دیگر نگاه می‌كنند یا با نگاه بی روح و افسرده به او نزدیك می‌شوند. تعدادی از آن‌ها بعد از آرام شدن، به طور غیر منتظره گریه می‌كنند یا ژست‌های عجیب و غریب و خشك می‌گیرند.

 

سبك‌های دلبستگی در بزرگسالی

با استفاده از روش مصاحبه دلبستگی بزرگسالان (AAT) می‌توان بزرگسالان را نیز از لحاظ كیفیت دلبستگی به چهار گروه تقسیم كرد كه عبارتند از:

1) بزرگسالان خود مختار (گروهF): این افراد اهمیت رابطه دلبستگی را در دوران كودكی تأكید می‌كنند كمتر از خطرات می‌ترسند زیرا خود را تنها احساس نمی‌كنند (lیكولینسر و همكاران، 1990).

2) بزرگسالان انكار كننده (فاصله جو): این گروه همان ویژگی‌های كودكان اجتنابی را دارد. از ایجاد روابط صمیمانه با دیگران اجتناب كرده و در مقیاس‌هایی كه روابط عاشقانه و رمانتیك را بررسی می‌كنند نمرات پائین‌تری به دست می‌آورند.

3) بزرگسالان ذهن مشغول و مجذوب:این گروه ویژگی‌هایی شبیه كودكان مقاوم یا دو سوگرا دارند در روابط عاطفی خود با دیگران انحصار گرا و وابسته و دائماً نگران طرد شدن و رها شدن از سوی دیگران هستند.

4) بزرگسالان غیر مصمم: شبیه به كودكان آشفته- سردرگم درباره رویداد فقدان و آسیب‌ها ترسان و غیرمعقول هستند.


 

 


زمان انتشار : 1391/9/25
تعداد بازدید : 3313
نویسنده : مدیر