افزایش شانس بقا در اوایل زندگی

      مشابه با آنچه لورنز در مورد جوجه ‌غازها و پاسخ غریزی آنها به محرك‌های اولیه گزارش می‌دهد بررسی‌ها نشان می‌دهد نوزاد آدمی نیز در حفظ جزئیات چهره مادر توانائی ذاتی دارد. فردی كه بقای او را تضمین خواهد کرد. همچنین جنین بوی مادر را از زمانی كه در رحم او قرار می‌گیرد به خاطر می‌سپارد به نحوی كه اگر در معرض مایع آمنیوتیك قرار گیرد گریه‌اش كاهش می‌یابد. نوزاد تازه متولد شده، آغوش و سینه مادری را كه سینه‌اش با مایع آمنیوتیك آغشته شده باشد ترجیح می‌دهد. این واقعیت به كودك كمك می‌كند تا در کنار مادر قرار گیرد. كودكان همچنین بطور ذاتی بوی شیر را تشخیص می‌دهند. نوزادانی كه هنوز شیرداده نشده‌اند بوییدن یك پارچه آغشته به شیر را به یك پارچه معمولی ترجیح می‌دهند. در شش روزگی تولد این ترجیح به بوی شیر مادر اختصاصی می‌شود. نتایج یك بررسی نشان می‌دهد مادرانی كه فقط ده دقیقه با نوزاد تازه متولد شده خود بوده‌اند می‌توانند با بوییدن لباس‌های نوزادان مختلف بوی نوزاد خود را تشخیص دهند.

    یكی از سیستم‌های اولیه‌ای كه در نوزادان تحول می‌یابد سیستم دهلیزی است كه مسئول تعادل بدن است و اطلاعات خود را از گوش درونی دریافت می‌كند. این به نوعی حس ششم را تشكیل می‌دهد كه حركات بدن و جهت‌گیری در فضا را تعیین می‌كند.

رفلكس مورو كه در آن نوزاد پای خود را در واكنش به تغییر ناگهانی وضعیت بدنش بطور ناگهانی به بیرون باز می‌كند و سپس به آرامی به وضع قبلی برمی‌گردد، در رحم و در ماه هشتم حاملگی آغاز می‌شود زمانی كه سیستم دهلیزی عملیاتی می‌شود. تحریك این سیستم دهلیزی برای تحول كودك مفید است. در كودكان نارس تحریك این سیستم باعث افزایش در رشد، افزایش وزن، كاهش تحریك‌پذیری و تنفس منظم را موجب می‌شود. ما بطور غریزی در همه جای دنیا می‌دانیم نوزادی كه گریه می‌كند را باید تكان داد تا آرام بگیرند و بخوابند و اگر این هم نتیجه نداشته باشد گرداندن او با یک وسیله نقلیه حتما مؤثر واقع می‌شود. همچنین تماس و نوازش بدنی نوزاد تاثیرات مهم تحولی دارد و به كودكان اجازه می‌دهد كه سریعتر رشد كنند. به ویژه تماس بدنی در ماه‌های اولیه موجب پیوند عاطفی بین والد و كودك و همچنین رشد ذهنی او می‌شود. اینگونه است كه ما هدف نهایی رفتارهایی مثل تكان دادن و در آغوش گرفتن نوزادان را كه به بقای آنها می‌انجامد، موجب افزایش در رشد و وزن آنها می گردد و نیز قابلیت‌های ذهنی آنها را افزایش میدهد درمی‌یابیم.

در تمام فرهنگ‌ها لبخند مادر و اطرافیان  به كودك و صحبت كردن با سرعت پائین، همچنین استفاده از كلمات ساده و آهنگین  در مواجهه با کودک یک امر معمول و طبیعی است. چنین پدیده‌ای به تشخیص كلمات توسط كودك و پیشرفت تكلم او كمك می‌كند.كودك در رحم صدای مادر را بخاطر می‌سپرد و در نتیجه امكان بقای او افزایش می‌یابد. همچنین كودك از مادر بعنوان منبع اطلاعات در هنگام تردید و شك بهره می‌گیرد و با نگاه به مادر در مورد بی‌خطر بودن یك شیء یا فرد اطلاعات می‌گیرد. دلبستگی نیز از مكانیسم‌های اولیه‌ای است كه به افزایش امكان بقای كودك منجر می‌شود. همچنین ذهن‌خوانی كه در سه چهار  سالگی در كودكان پدیدار می‌شود ارزشی مشابه دارد.

داشتن از پیش آمادگی زیستی در مورد پدیده‌هایی مانند اثر گارسیا( دهه 60) و ترجیح مادر پارچه‌ای توسط بچه میمون‌ها در آزمایشات هارلو (1961) می‌توان شواهدی بر وجود زمینه روانی قبلی در ارگانیسم برای بروز برخی رفتارها دانست که به بقای او کمک میکند (دون بار، بارت و لیست 2007).


زمان انتشار : 1391/9/8
تعداد بازدید : 3006
نویسنده : مدیر