یكی از نگرانی‌هایی كه در بین والدین مراجعه‌كننده مشاهده می‌شود این است كه اظهار می‌كنند نوجوانشان روابط خوبی با آنها ندارد و گوشه تنهایی خود را به حضور در جمع‌های خانوادگی ترجیح ‌می‌دهد. نگرانی پدر و مادرها از این است كه فرزندشان به آنها علاقه‌ای نداشته باشد و این انزواطلبی ناشی از این باشد كه پدر و مادر را به عنوان یك الگو قبول نداشته و نخواهد با او ارتباط داشته باشد. این موضوع والدین را برآشفته كرده و به دنبال راه‌حل می‌گردند و گاهی با برخوردهای نادرست به اجبار فرزندشان را وادار به حضور در جمع‌های خانوادگی می‌كنند كه نادرست است.

 آنچه والدین باید در نظر داشته باشند و به آنها یادآور می‌شویم این است كه نوجوان در سن بلوغ قرار داشته و با شرایط حساسی كه دارد خلق و خوی خاصی پیدا می‌كند كه بسیاری از آنها با گذر از این سن به حالت عادی برمی‌‌گردد بنابراین نیازی به نگرانی خاصی نیست. این‌كه نوجوان گاهی به والدینش بی‌توجهی می‌كند و در پاسخ به اظهار علاقه آنها سرد است لزوما به معنی تنفر از آنها نیست بلكه به این دلیل است كه احساس دوگانه‌ای دارد و در عین حال كه عاشق والدینش است، با یك مخالفت ساده كه با او صورت می‌گیرد ممكن است احساس تنفر به او دست بدهد كه كاملا طبیعی است.

 با پا گذاشتن كودك به دوره نوجوانی، او خواستار این است كه وابستگی‌هایی كه به خانواده دارد را رفته‌ رفته كم كند و به استقلال برسد و بسیاری از پرخاشگری‌ها در این سنین ناشی از تمایل به مستقل شدن و پیدا كردن هویت فردی اوست. با این اوصاف نوجوان ممكن است در مواردی بداند كه حق با والدینش است ولی به دلیل این‌كه نشان دهد شخصیت مستقلی دارد و توانایی تحلیل و تفكر دارد، به مخالفت با آنها برمی‌خیزد.

 در چنین شرایطی حفظ خونسردی می‌تواند بسیار موثر باشد و در یك شرایط آرام با بحث و گفت‌وگو نقطه نظرهای مخالف را بررسی كرده تا نوجوان بداند كه شخصیت مستقل او پذیرفته شده است و نیازی به ثابت كردن خودش از این طریق نیست.پذیرفتن این‌كه نوجوان به دلیل تغییرات فیزیكی و شخصیتی تمایل چندانی به حضور در جمع ندارد و این مورد یك مسئله غیرطبیعی نیست می‌تواند از نگرانی خانواده‌ها كم كرده و جلوی روابط تیره با فرزندانشان را بگیرد.
 
به این نكته باید توجه داشت كه خود نوجوان در این دوران دچار نوعی كشمكش درونی است؛ او از یك طرف برای رهایی از دوران كودكی و كسب استقلال ترس دارد و از طرف دیگر می‌خواهد هویت فردی خود را پیدا كرده و به عنوان یك شخص با افكار و اندیشه‌های مستقل خودش را به دیگران ثابت كند. بنابراین در این راه نیاز به حمایت خانواده دارد نه سرزنش و تحقیر و سركوب چرا كه سركوب و تحقیر والدین در نوجوان احساس خشم به وجود می‌آورد و تمایل به انجام كارهای خلاف را در او تشدید می‌كند.

حس اطمینان و اعتماد از سوی خانواده از مواردی است كه نوجوان در این سنین به‌شدت به آن نیاز دارد. اگر خانواده‌ها به فرزندشان استقلال و آزادی عمل در مواردی را بدهند ولی نسبت به توانایی‌های او سوءظن داشته و احساس ناتوانی و بی‌كفایتی را در او تقویت كنند، نتیجه‌ای كه به وجود می‌آید چیزی نخواهد بود جز احساس پشتیبان نداشتن و در نهایت شكست فرزندشان. ضمن این‌كه نباید فراموش كرد كه آنچه فرزندانمان از ما می‌آموزند نه از گفته‌های ما بلكه از اعمال ماست. بنابراین والدین برای این‌كه فرزندانی شاد و موفق داشته باشند اول از همه باید مشكلات شخصیتی و رفتاری خود را شناخته و برطرف كنند تا بتوانند الگوی خوبی برای فرزندشان باشند.

 

زمان انتشار : 1391/8/17
تعداد بازدید : 3062
نویسنده : مدیر