این واقعیت دارد كه بچه های آرام و خجالتی هم می توانند خوشحال و خشنود باشند ولی اغلب آنها از ترس هایی كه دارند خجالت می كشند. یك كودك خجول معمولاً اعتماد به نفس كافی را در رابطه با خودش، توانایی هایش و یا دنیای پیرامون ندارد. در این مورد، تجربیات كودكی خود والدین و میزان نفوذی كه می توانند داشته باشند به عنوان عوامل كمك كننده یا مشكل ساز در برخورد با رفتار خجالت و كم رویی مطرح است. با كاربرد تكنیك های خلاقانه و اندكی تشویق می توان به كودك برای كاهش خجالت خود و رفع آن بدون اینكه خودش متوجه شود كمك كرد.
اولین گام در پرورش كودك خجالتی پذیرش او است. كودك خود را آن طور كه هست بپذیرید، نه آن طور كه دوست داشتید یا انتظار دارید باشد. كودك با دانستن این مطلب كه «همین طور كه هست» بسیار دوست داشتنی است، اعتماد به نفس اش ترمیم خواهد شد. البته این مطلب در مورد بزرگترها نیز صدق می كند.
دوم: سعی در تغییر رفتار خجالت كودكتان داشته باشید با تأكید بر این نكته كه مجبور نیست كاری را كه دوست ندارد، انجام دهد زیرا اصرار بر انجام كار، روحیه تدافعی در كودك را افزایش می دهد.
سوم: احساسات كودك خود را شناخته و اجازه دهید خودش باشد. اطمینان داشته باشید با صرف وقت، عشق و حمایت شما، او می تواند بر ترس های خود غلبه كند. به عبارت دیگر فرزند خود را باور كنید تا او نیز خود را باور كند.
چهارم: كودك خود را در یافتن فرصت های زمانی كه می تواند خارج از محیط آشنای خود قدم بردارد یاری دهید. همه ما در موقعیت های سخت و مبهمی برای تصمیم گیری درباره مسائل قرار گرفته ایم. ما دوست داریم كاری را انجام دهیم ولی می ترسیم و همین ترس ما را منصرف می كند. زمانی كه چنین موقعیت هایی هم برای كودكتان پیش می آید او را تشویق به پریدن از مانع و سعی در رسیدن به مقصود كنید. اگر او سعی كرد، از او تقدیر كرده و تشویق كنید ولی اگر سعی نكرد، مشكلی نیست و به او بگویید همچنان مقبول نظر شماست.
پنجم: پرخاشگری نسبت به كودكی كه با ترس هایش درگیر است به هیچ وجه مناسب نیست. پذیرش، عشق ورزی و تشویق از نكات كلیدی پرورش كودك خجول است. بنابراین درك این نكته كه موفقیت یا شكست او در رفع خجالت و كم رویی آن قدر مهم نیست تا یادگیری دوست داشتن خود، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
برای تصمیم گیری در این زمینه كه آیا كودك نیاز به كمك خلاقانه برای رفع خجالت دارد یا اینكه بی توجهی موقتی به موضوع و امید به رفع آن در سنین بالاتر چاره كار است، باید به چند نكته توجه كرد:
1. آیا فرزند شما در بیشتر مواقع كم روست یا در بعضی مواقع؟
2. آیا او احساس رضایت و خشنودی نسبت به زندگی اش دارد؟
3. آیا اغلب در موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی و دشواری دارد؟
4. آیا زمانی كه ترس هایش مانع بازی با همسالانش می شود احساس یأس و ناراحتی می كند؟
پاسخ به این سؤالات منجر به آگاهی از میزان مداخله و پیشروی خجالت در زندگی كودك می شود. اضطراب، زمانی نقش مداخله ای در زندگی كودك می یابد كه وقفه و گسستی در روند موفقیت و پیشرفت كودك ایجاد كند. همچنین اگر نگرانی والدین متناسب با مسأله كم رویی كودك نباشد مشكلاتی بروز می كند، چنانچه نگرانی و توجه زیاد برای كمك به رفع كم رویی كودك مانع توجه به ابعاد و موقعیت های دیگری كه كودك در حین بزرگ شدن با آن مواجه است، می شود.
از آنجا كه هر كودكی منحصر به فرد است، هیچ فرمول مشاوره اعجازآوری برای تغییر رفتار كودكان نمی توان یافت. هر شخصی بیشترین تجربه و مهارت را در نحوه برخورد با كودك خویش دارد. بچه ها نیز از طریق رفتارشان نشان می دهند كه آیا روش های ما مناسب آنهاست یا خیر، بنابراین به طور مصداقی می توان روش های مفید و قابل استفاده را در هدایت رفتار كودكمان به كار بریم.
1. شناخت ویژگی های شخصیتی خود؛ ترس ها، اضطراب ها و استرس های خویش، پذیرش نقش مهم وراثت در ویژگی های رفتار فعلی كودك، كار بر روی ترس های خود و تلاش در ارائه نقش مثبت در شكل دهی رفتار كودك
2. مشاهده رفتار كودك خود؛ آیا او همیشه كناره گیر است یا فقط بعضی اوقات؟ چه شرایطی عامل یا مسبب رفتار خجالت زدگی می شود؟ عملكرد او در گروه بهتر است یا به صورت انفرادی؟ آیا به نظر می رسد كه او علاقه مند به بازی با بچه های دیگر است ولی از همراهی آنها به شدت می ترسد؟
خلقیات كودك را با مشاهده واكنش های او نسبت به افراد متفاوت، تغییر در برنامه های روزانه و سطح فعالیت بشناسید. به این ترتیب موقعیت های آسیب زای احتمالی شناسایی شده و كمك به فرزند از طریق دور كردن كودك از موقعیت آسیب زا یا قرار دادن وی در موقعیت های مناسب شروع می شود.
3. با كودك خود ارتباط برقرار كرده و همواره او را مورد تشویق قرار دهید. بچه ها معمولاً احساسات خود را نمی شناسند، كلماتی را برایشان معرفی كرده و درباره ترس هایشان صحبت كنید. برای مثال اگر دختر شما از بازی با پسربچه ها می ترسد، شما درباره علت آن جویا شوید و درباره آن با او صحبت كنید. بدون اینكه كلمه «چرا» به كار برید. مثلاً بگویید: «فكر می كنی چه اتفاقی می افتد اگر با آن پسر كوچولو بازی كنی؟» صحبت كردن درباره موقعیت ها، امكان ارزیابی شرایط را به فرزندتان می دهد تا متوجه شود هیچ چیز وحشتناكی نیست و او باید با ترس هایش مواجه شود و شما می توانید از شدت ترس های او آگاه شده و او را تشویق به ارتباطات بیشتر كنید.
4. تجربیات جدید را ملموس سازید؛ تكنیك هایی برای مواجهه بچه های خجالتی با موقعیت های جدید و ناآشنا وجود دارد. یكی از تكنیك های مؤثر، آشنا كردن كودك با تجربیات جدید است، برای مثال قبل از شروع مدارس می توانید با كودك خود به محوطه مدرسه رفته و زمانی را در كلاس ها و محیط مدرسه بگذرانید تا ترس و هیجان كودك كمتر شود. همچنین پس از به مدرسه رفتن كودك می توان درباره احساس ها و تجربیاتی كه داشته تبادل نظر كنید. در مورد بچه های كوچكتر می توان در موقعیت های سخت، كودك را همراهی كنیم مثلاً زمانی كه كودك شما از تماس با دیگر بچه ها واهمه دارد او را همراهی كنیم و در حالی كه كودكمان ساكت است مكالمه را با كودك دیگر آغاز كرده و درباره اسم و میزان علاقه اش به بازی بپرسیم.
در عین حال بسیاری از ناراحتیهای اعصاب و روان نیز در پیدایش کودک خجالتی دخیل اند که در این موارد استفاده از داروهای روانپزشکی اثر گذارند
برخی از سرنخهای این موضوع میتواند علائمی مثل ترس از حاضر شدن بدون مراقب در مهد یا مدرسه، ناخن جویدن، شب ادراری، کندن کنار ناخنها یا پوست لب و لب جویدن و. حالت تهوع یا استفراغ یا دلدرد در مواقع اضطراب ، پیدایش تیکها ، لکنت زبان و... میباشد که ضرورت درمان موثزتر و سختگیرانه تر را میطلبد.
سابقه ارثی بیماریهای اضطرابی و وسواس و افسردگی یا هرگونه بیماری روانپزشکی در خانواده و اقوام درجه یک نیز در تشخیص حالت بیمارگونه مهم است.