تصور کنید دو نفر درباره آب و هوای شهر "رشت " با هم بحث نمایند و یکی معتقد باشد که بارندگی در آنجا زیاد است و دیگری معتقد باشد که بسیار اندک!!!وبعد از پیگیری این بحث بفهمیم که شخصی که معتقد است بارندگی در "رشت"بسیار اندک است مصداق آن شهر را با "اهواز"اشتباه گرفته باشد!!!درآن صورت هر دو راست می گویند ولی مصداق آنها یکی نیست...
وقتی می خواهیم درباره تفاوت هوش مردان و زنان صحبت کنیم باید ابتدا تعریف هوش را بدانیم و بعد از اینکه به تعریف یکسانی در این زمینه رسیدیم سپس می توانیم با استفاده از تحقیقات علمی موثق ادعای خود را بیان نمائیم اما به راستی هوش چیست؟
بسیاری از اوقات دیده شده است که مردم به هوش به صورت تک بعدی نگاه می کنند مثلا اگر کسی قدرت حفظ کردن لغاتش از دیگری بالاتر باشد می گوئیم که از او باهوش تر است!در صورتی که در بهترین حالت حافظه کوتاه مدت قوی تری دارد...
گاردنر معتقد است که هوش هشت قسمت دارد که عبارتند از:
1- هوش تصویری یا فضایی:یعنی توانایی تجسم هر چیز یا هر کسی که اینگونه افراد در هنرهای تجسمی بسار می توانند قوی بدرخشند و موادی مانند نقشه خوانی ،نقاشی،معماری را به نحو احسنت انجام می دهند.
2- هوش زبانی یا همان زبان شناختی: در واقع استفاده مطلوب از زبان مانند سخنوری و نوشتن مقالات و غیره...
3- هوش منطقی یا ریاضی:که قدرت استدلال افراد به آن وابسته می باشد و معمولا در درس خواندن و تحلیل زیاد به کمک افراد می آید.
4- هوش موسیقیایی:در واقع درک تفاوت صدا ها و زیر وبم بودن آنها که این قدرت می تواند باعث آهنگسازی و نوازندگی شود.
5-هوش جسمی و حرکتی:در واقع می توان گفت نوعی مدیریت اعضای بدن می باشد که در برخی از بازی ها مشاهده شده است که آیا می توانیم مثلا انگشتانمان را بر خلاف جهت یکدیگر بچرخانیم؟ مهارت رانندگی از این هوش منشعب می شود.
6-هوش میان فردی:که در واقع قسمتی از هوش هیجانی می باشد که به هوشی می گویند که توانایی درک احساسات طرف مقابل را برای فرد به وجود می آورد که با این شناخت می توان ارتباط بهتر با افراد ایجاد نمود.
7-هوش درون فردی:این هوش هم قسمتی از هوش هیجانی می باشد که به شناخت و مدیریت احساسات فرد از خودش گفته می شود یعنی کسانی که هوش درون فردی بالایی دارند می توانند هیجانات خود را بهتر از دیگران کنترل نمایند.
8-هوش طبیعت:البته در ابتدا گاردنر هوش را هفت گانه معرفی کرده بود که بعد از آن با هوشی آشنا شد به نام هوش طبیعت که دانست افرادی هستند که طبیعت را از دیگران بیشتر می فهمند و بشتر دوست دارند. شاید تا کنون خوانندگان محترم خسته شده باشند که چرا هنوز به موضوع اولیه و اصلی نپرداختیم ولی باید گفت اکنون می توان با توجه به این مقدمات به راحتی گفت که دانشمندان متوجه تفاوت های مختلفی در مغز مردان و زنان وعملکردهای مختلفی بین آنها شده اند ولی مطلقا این مساوی با نظریه "مردان از زنان باهوش ترند"نیست زیرا در تست های معتبر هوش که تمامی جنبه های هوش را اندازه گیری می نماید تا کنون تحقیق علمی که تفاوت معنا داری بین هوش مردان وزنان وجود داشته باشد صورت نگرفته است حتی اگر بخواهیم یک جانبه بنگریم می توانیم ادعا نمائیم که زنان از مردان باهوش ترند!!(که این هم ادعایی یک طرفه است) زیرا در مغز زنان اتصالها و ارتباطهای بیشتری بین دو نیمكره چپ و راست وجود دارد كه به آنها این توانایی را میدهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند...ولی نمی توان از این موضوع چنین استنباطی کرد زیرا در مردان ارتباط كمتری بین دو نیمكره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری فضایی داشته باشند.
اما به راستی چرا تعداد موفقیت های اجتماعی مردان (از لحاظ تعدادی) از زنان بیشتر است؟این پاسخ را جامعه شناسی باید ارائه دهد و آن هم نابرابری های اجتماعی است که در بین مردان و زنان در تمام جهان وجود دارد(شاید در برخی کشورهای غربی ظاهرا کمتر باشد ولی صفر نیست) و موضوع بعدی این برداشت غلط خود باعث تربیتی می شود که می تواند این خرافات را به واقعیت سوق دهد.