بسیاری از اوقات دیده شده است که ما در رفتارها کاملا حق را به خودمان می دهیم و معتقدیم که در رابطه ای خاص هیچ چیزیرا کم نگذاشته ایم،ولی نظر طرف روبرو مطلقا این چنین نیست حتی اعتقاد دارد که نه تنها از حد طبیعی رفتار ما برتر نبوده بلکه حتی از شاخص طبیعی پائین تر هم بوده است و زمانیکه به روانشناس رجوع می شود مشخص می گردد که مصداق آن موضوع برای هر یک از طرفین متفاوت بوده است.به عنوان مثال مرد کار پر زحمت برای خانواده را مصداقی برای محبت می داند در حالیکه ممکن است همسر او مصداق محبت را در چیز دیگری مانند صحبت کردن،یا گردش،یا هدیه و...بداند. باید متذکر شد که گرچه در محبت نیت و صداقت بسیار مهم است وباید از درون سرچشمه بگیرد ولی صرفا حس درونی نمی تواند برای محبت کافی باشد بلکه محبت باید نمود بیرونی نیز داشته باشد.نمود بیرونی می تواند در غالب جملات محبت آمیز باشد ویا برخی از ارتباطات فیزیکی مانند به آغوش گرفتن فرزند.افرادی که دارای هوش عاطفی بالایی هستند می توانند محبت خود را بروز دهند و بدون هیچ احساس خجالتی به طرف مقابل بگویند که او را دوست دارند فرزندان (خصوصا فرزند دختر) به شدت به ابراز محبت نیاز دارند وکاملا بدیهی است که اگر نیاز به طور طبیعی و درست ارضا نشود تبدیل به عقده هایی می شود که در آینده از روشهای غیر اصولی بر طرف خواهد شد. به تمامی والدین توصیه می گردد که بانک عاطفی فرزندان خود را همیشه پر نمایند.وظیفه والدین این است که گوش فرزندان را از تحسین به جا سیراب نمایند وآغوش فرزندان خود را تشنه آغوش دیگری قرار ندهند. فردی که در کودکی نیازهای روحی و عاطفی اش رفع گردد در سنین بالاتر با کوچک ترین فریب به هر فردی نزدیک نمی شود و می تواند رفتارهایش را با دیگران به طور منطقی تنظیم نماید ولی فردی که از طرف والدین محبت لازم را ندیده است به شدت مستعد پناه بردن به غیر است که این غیر می تواند هر فرد شیاد یا بی ریشه ای باشد. پس بهتر است به دست خود فرزندان خودمان را در دام دروغهای احساسی دیگران نیاندازیم.
زمان انتشار : 1398/2/23
تعداد بازدید : 1134
نویسنده : مدیر