کودکان از آسیب پذیرترین گروه های جامعه هستند و خطر تعرض افراد گوناگون در خانواده یا اجتماع، همواره آنها را تهدید می کند. یکی از خطرات بالقوه در مورد کودکان، کودک آزاری است. مطالعات به عمل آمده نمایانگر آن است که بخش قابل توجهی از موارد کودک آزاری توسط کسانی اتفاق می افتد که سالها پیش خود، قربانی کودک آزاری توسط والدین یا سایر بزرگترها بوده اند. کودک آزاری نه تنها امروز و دیروز کودکان را نشانه می رود، بلکه از آنها بزرگسالانی ضعیف النفس، تحقیر شده و با عزت نفس پایین می سازد که یا در خود فرو می روند و منزوی گونه می شوند و یا از جامعه انتقام می گیرند. 

در این مقاله به بررسی چرخه کودک آزاری با استفاده از نظریات علمی موجود و نظرات کارشناسان است.

-
یافته ها: 
مطالعه ای در بین 2240 نوجوان دبیرستانی تهرانی انجام شد. این گروه شامل 1175 دختر و 1065 پسر در گروه سنی 14 تا 18 سال بود. از این تعداد، 1362 نفر (حدود 60%) به 1600 مورد کودک آزاری قرار گرفته بودند.

-
مقدمه: 
کودک در فرهنگ ملی و دینی ما هدیه ای است که محبت، ملایمت، مراقبت، رشد و تعالی او وظیفه خانواده است. اما این که برخلاف این تلقی فرهنگی، کودک در خانواده و جامعه از سوی والدین و سایرین مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، نشان از یک مساله و مشکل اساسی دارد (پورناجی، 1378). 

طبق آمار سازمان بهداشت جهانی و ملی در آمریکا روزانه 5 کودک بر اثر کودک آزاری می میرند که سه چهارم آنها کمتر از 4 سال دارند و در هر ده ثانیه یک مورد کودک آزاری گزارش می شود. 
همچنین 31 درصد از زنان و 14 درصد از مردان زندانی در آمریکا، در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند. 60 درصد از مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد در آمریکا در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند. 30 درصد از افرادی که در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند در آینده چرخه کودک آزاری را با آزار کودکان خود ادامه می دهند.
-
مطالعه ای در بین 2240 نوجوان دبیرستانی تهرانی انجام شد. این گروه شامل 1175 دختر و 1065 پسر در گروه سنی 14 تا 18 سال بود. از این تعداد، 1362 نفر (حدود 60 درصد) به 1600 مورد کودک آزاری اشاره کردند. تعداد 106 نفر (4/5 درصد از مجموع و 6/6 درصد از آزاردیدگان) گزارش کردند که در معرض آزار جنسی قرار گرفته اند و 32 درصد از دانش آموزان حداقل به یک مورد بی توجهی و غفلت اشاره کرده اند. 

تحقیقات در ایران نیز نشان می دهد که عموم خانواده ها بر این باورند که استفاده از تنبیه بدنی در تربیت کودک، بعضا ضرورت می یابد. نگرش والدین نسبت به تنبیه بدنی، تابع ارزش ها و معیارهای فرهنگی است. بسیاری از والدین روزگار ما معتقد به وجود شر و شرارت در کودک هستند و معتقدند که با کتک زدن و مجازات جسمانی مانع از آن می شوند که فرزندشان به راه بد بروند و در مقام توجیه کار خود می گویند: «من هم در کودکی بارها کتک خوردم» در این میان جمعی از والدین هم معتقدند که با کتک زدن به فرزندان خود، آنان را موجوداتی محکم تر، شجاع تر و قوی تر می سازند. 
-
بیان مسئله:
تنبیه بدنی در دوره کودکی ، احتمال آسیب های روانی درازمدت را در بزرگسالی همچون افسردگی شدید، اضطراب، اعتیاد به مواد و الکل افزایش می دهد. شکل گیری شخصیت نابهنجار در کودکان آزار دیده از مهمترین علل روان شناختی شکل گیری چرخه کودک آزاری است. سوء استفاده شدید در اوایل زندگی می تواند منجر به اختلال دلبستگی واکنشی شود. کودکان مبتلا به این اختلال، دشواری های زیادی در برقراری روابط سالم داشته و در رسیدن به رشد و نمو طبیعی ناموفق هستند. آنها نیاز به درمان و پشتیبانی خاص دارند.
-
مفهوم و تعریف کودک آزاری: 
درباره کودک آزاری تعاریف متعددی شده است. این تنوع و تعاریف متضاد سبب شده تا مقایسه میزان بدرفتاری در بین کشورهای مختلف غیرممکن گردد. کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد دیگر خصوصا بزرگسالان نسبت به کودک انجام می گیرد که به سلامت جسمی و روانی کودکان آسیب می رساند. کودک آزاری شامل طیف وسیعی از رفتارهای آسیب رسان شامل: برآورده نکردن نیازهای اولیه کودک، غفلت از مراقبتهای بهداشتی، فقدان رشد کافی، تنبیه و بدرفتاری فیزیکی، سوء استفاده جنسی، سوء رفتار هیجانی و آزار روانی را در بر می گیرد. 
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، کودک آزاری عبارت است از: «آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند» (موسوی و دیگران 1380)
-
انواع کودک آزاری بدرفتاری با کودکان معمولا در چهار حوزه مورد بررسی قرار می گیرد:
1) کودک آزاری جسمی: به طور کلی کودک آزاری جسمی آسیبی است که مواردی چون ضربه زدن، داغ کردن، آسیب رساندن به سر، شکستگی، آسیبهای درونی، زخمی کردن یا هر شیوه دیگر از آسیب جسمانی را شامل می شود. تحقیقاتی که در فاصله سالهای 90 تا 92 انجام گرفته بیانگر این مطلب است که مرگ های ناشی از کودک آزاری جسمی 87 درصد در بین کودکان زیر پنج سال و 65 درصد در بین کودکان زیر یک سال بوده است. کبودی و شکستگی استخوان از شایعترین کودک آزاری هاست. 

2) کودک آزاری عاطفی: در حالی که آزار جسمانی قابل رؤیت است، نوع دیگری از سوء استفاده از کودکان وجود دارد که زخمی عمیق و پایدار بر کودک می گذارد و آن کودک آزاری عاطفی است. بدرفتاری عاطفی، آسیبی اساسی و قابل توجه است که کارکردهای روانشناختی، رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و طرد، محرومیت عاطفی، برخورد خشونت آمیز خانواده، انتقاد، تحقیر و انتظارات نامناسب از کودک، کودک آزاری عاطفی تلقی می شود. 
آزار عاطفی عبارتست از: رفتارهایی که نسبت به کودک صورت می گیرد و منجر به ورود آسیب به سلامت و رشد جسمی و روانی، روحی و اخلاقی یا اجتماعی او می گردد. این رفتارها شامل: سرزنش، ترساندن، استهزاء کردن، انکار طفل، تحقیر، تهدید و فریادهای مکرر و زورگویی از رفتارهای خصمانه و تبعیض آمیز کودک آزاری عاطفی را دربر می گیرد.

3) کودک آزاری جنسی: کودک آزاری جنسی دامنه وسیعی را در بر می گیرد که مواردی مثل نمایش آلت تناسلی فرد بزرگسال به کودک، مجبور کردن کردن کودک به نشان دادن آلت تناسلی خویش به فرد بزرگسال، اغوا نمودن و یا اجبار کودک به وارد شدن در هرگونه رفتار جنسی غیر قانونی، استفاده و بهره کشی از کودک در فحشاء و دیگر رفتارهای جنسی. هر چند به دلایل اخلاقی و حیثیتی به دست آوردن آمار قابل اتکایی در زمینه شیوع کودک آزاری جنسی میسر نیست ولیکن برآورد سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد که 20 درصد از زنان و 5 تا 10 درصد مردان در کودکی مورد آزار جنسی قرار می گیرند. آثار مخرب و بسیار شدید این نوع از کودک آزاری از یک سو و از سوی دیگر امتناع کودکان آزار دیده از افشای چنین وقایعی که اقدام به موقع برای درمان و رفع مخاطرات بعدی را غیر ممکن می کند بر عمق خطر این نوع کودک آزاری می افزاید. بسیار اتفاق افتاده است کودکانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند در بزرگسالی به منظور انتقام، اقدام به تجاوز به اطفال نموده اند.
-
4) کودک آزاری مبتنی بر غفلت و بی مبالاتی : بی توجهی و کوتاهی در فراهم نمودن لوازم رشد کودک در کلیه حوزه های سلامتی (بهداشت)، آموزش رشد عاطفی، تغذیه، مسکن و شرایط زندگی امن در حیطه منابعی که در اختیار والدین قرار دارد و منجر به بروز آسیب به سلامتی یا رشد جسمی، روحی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی کودک می گردد و همچنین قصور در نگهداری و مواظبت کامل و حمایت از کودکان در برابر آسیب ها تا جایی که امکان پذیر است، کودک آزاری مبتنی بر غفلت و بی مبالاتی محسوب می شود. مطابق تحقیقات انجام شده، غفلت و بی توجهی به کودکان 57 درصد در بزهکاری نوجوانان، 58 درصد در جرایم علیه اموال و 49 درصد در جرایم خشونت بار نقش داشته است.   
-
سبب شناسی
سبب شناسی کودک آزاری یکی از مهمترین عواملی است که مشاور یا درمانگر باید به آن توجه نماید؛ زیرا در خلال توجه به این مطلب است که می تواند مداخله مناسب را طرح ریزی، بررسی و هدایت نماید. آزارهای جسمی شدیدی که عواقب آنها کودک را به درمانگاه های یا بیمارستانها میکشاند و حتی آزارهای بسیار شدید و کشنده ای که مرگ کودک را در پی دارند، در اکثر قریب به اتفاق موارد از سوی افراد سادیستیک و روان پریش پراکنده در جامعه و همچنین نامادری ها و ناپدری های بی رحمی که تعلق خونی و عاطفی با کودک ندارند، صورت نمی گیرد بلکه در تاریخچه بیشتر این آزارها، ردپای یک والد یا فردی است که به کودک نزدیک بوده و انتظار مراقبت و حمایت توسط وی می رفته است. تلاش هایی که به منظور تبیین علل کودک آزاری صورت گرفته است، الگوهای مختلفی را موجب شده است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می شود:
1) الگوی روانپزشکی: 
به طور کلی الگوی روانپزشکی، افراد کودک آزار (بدرفتار) را از لحاظ آسیب شناسی روانی به طور معنادار، افرادی پریشان می داند که با پریشانی خود باعث بدرفتاری و بهره کشی از کودکان می شوند. در این باره دو نوع آسیب شناسی مهم مطرح شده است، یکی اختلالات روان پریش و دیگری اختلالات جامعه ستیز. بدرفتاری در افراد الکی و سوء مصرف مواد شایع تر است. نتایج اولیه در مورد موضوع کودک آزاری چنین نشان می دهد که 14 درصد از مادران و 7 درصد از پدران در گزارش های خود به این نکته اشاره کرده اند که در دوران کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته اند.

2) الگوی جامعه شناختی: الگوی جامعه شناختی کودک آزاری بر عوامل اجتماعی تاکید بیشتری دارد. برخی از متغیرهای جامعه شناختی که در کودک آزاری دخالت دارند و فشار روانی بسیاری را ایجاد می کند عبارتند از: مشکلات شغلی، اختلالات خانوادگی، بیماری و گریه کودک، مشکلات خانوادگی مثل مشاجرات طولانی و شدید والدین، جمعیت زیاد خانواده ها و شیوه های تربیتی نادرست. 
-
مشکلات کودکان: مثلا کودکانی که دچار بیماری جسمی و مزمن و طولانی مدت هستند مثل بیش فعالی، پرخاشگری، بیقراری، شب ادارای و .... که به علت مشکلاتی که برای بزرگسالان ایجاد می کنند مورد آزار جسمی و روانی قرار می گیرند. 
مورد دیگر مشکلات اقتصادی است، فقر سبب می شود که کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود محروم شوند و یا والدین به علت فشارهای مالی با رفتارهایی مانند پرخاشگری، خشونت و بی توجهی کودکان را مورد آزار قرار می دهند. migna.ir اعتیاد هم به علت خصوصیاتی که در فرد ایجاد میکند مانند پرخاشگری ، بی مسئولیتی، کاهش عواطف و ..... سبب می شود که والدین معتاد کودکان خود را مورد آزار و اذیت قرار دهند. 
پیشگیری از آزار و اذیت و سوء استفاده از کودکان مهارت نه گفتن: برخی از والدین به فرزندان خود می آموزند که همیشه حق با بزرگترهاست. این امر غلط است، نه گفتن را به کودک خود بیاموزید زیرا در غیر اینصورت کودک خود را در معرض آسیب افراد بیمارگونه قرار خواهید داد. 

رازدار نبودن: به کودکان خود بیاموزید که هر رابطه ای که وی با دیگران دارد، نباید از دید پدر و مادر وی پنهان بماند زیرا افراد سوء استفاده گر به کودکان می گویند که این رازی است بین من و تو که در این صورت کودک دچار آسیب می شود. 
-
آرامش خود را حفظ کنید: زندگی همیشه با مشکلات همراه است، سعی کنیم خشم خود را کنترل کنیم و برای مشکلات چاره جویی نماییم. بسیاری از کودک آزاری ها در شرایطی انجام میگیرد که والدین قادر به کنترل خشم خود نیستند. کنترل خشم آموختنی است و می توانیم با تمرین بر خشم خود غلبه کنیم. 

نتیجه گیری 
کودکی دوران رشد و شکل گیری شخصیت است. انواع کودک آزاری در این سالهای حساس و مهم به رشد و سلامت آنان آسیب های جدی می رساند. کودکان آزار دیده در همه جنبه های رشد مانند جسمی، ذهنیت روانی و اجتماعی با مشکلات و نارسایی های فراوانی روبرو خواهند شد. بسیاری از کودکانی که در دوران کودکی قربانی آزار و بدرفتاری بوده اند، در بزرگسالی خود به آزار کودکان پرداخته اند و این بزرگترین زیان کودک آزاری است که سبب تداوم آن می شود. 

تحقیقات نشان می دهد که تجربه بدرفتاری در کودکی می تواند اثرات بلند مدت روی تمام جنبه های سلامت، رشد، هوش و بهزیستی روانی داشته باشد و باعث تخریب عملکرد و رفتارهای پرخطر در آینده گردد. خطرپذیری به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج منفی و مخرب جسمی، روانشناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش می دهد. رفتارهای پرخطر مانند سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زودهنگام. در کودکان مورد سوء استفاده جسمی یا جنسی، بسیاری از اختلالات روان پزشکی از جمله اضطراب، رفتار پرخاشگرانه ، اندیشه پردازی پارانوئید، اختلال استرس بعد از آسیب و اختلال افسردگی مشاهده می شود. با توجه به یافته های تحقیقات، برخورد مناسب با کودکان دارای اهمیت ویژه ای است و سوء رفتار با کودکان منجر به شکل گیری ویژگی های شخصیتی نامناسب و افزایش رفتارهای پرخطر در آنها خواهد شد. 
تنبیه بدنی در دوره کودکی، احتمال آسیب های روانی درازمدت را در بزرگسالی همچون افسردگی شدید، اضطراب، اعتیاد به مواد و الکل افزایش می دهد و هنگام بزرگسالی در برخورد با همسر و فرزندان خود به زور و خشونت متوسل می شوند.   
-
- نویسنده : 
مرجان رابعی - کارشناسی ارشد روان شناسی  
زمان انتشار : 1396/5/9
تعداد بازدید : 1605
نویسنده : مدیر